نوشته اصلی توسط
ابوالفضل.
سلام رفقا
من پسری کلاس هفتمی هستم و در مدرسهی دولتی درس میخانم. من همیشه قصد داشتم وارد حوزه قم شوم و همیشه برای این هدف خیلی خوب درس میخوندم. وقتی وارد کلاس هفتم شدم کمی درسم اُفت کرد و نا امید شدم.همچنین بابامم خیلی بهم گیر میداد و انتقادم میکرد . تصمیم گرفتم لپتاپم که تنها وسیلهی بازیم بود را به بابام بدم و دیگر استفاده نکنم (گوشیم دارم امّا توش اجازه ریختن بازی ندارم. فقط تونستم باهاش این متنو اینجا بنویسم) . بابامم که یه گدا گشنهی بدبخته، لپتاپمو فروخت. اولاش که درسام بهتر شد. من خیلی خوب میخوندم و وقتی بیکار میشدم بازم میرفتم میخوندم تا اینکه چند روز بعد دیگه اینجوری نبود. حتی وقتیم که بیکار میشدم با خودم میگفتم: نمیرم بخونم. حاضرم یه جا بشینم و نخونم. حتی بهترین راه حل ها هم برای درس خوندن جور کردم که بخونم امّا هیچ اثری نداشت. دیگه علاقهی مطالعه از ذهنم رفت بیرون. الان به این فکر میکنم که: مگه رفتن تو حوزه قم اینقدر سخته که باید نمره بالای ۱۶ داشته باشم و خیلی مطالعه کنم؟ تو فکر اینم که دیگه به خودم فشار نیارم و درس نخوانم. امّا حالا دیگه بیکارم . خوشابحال قدیما، اجازه داشتی از خونه بری بیرون و با هر سنّی کار کنی یا بنایی کنی.منم توحین آمیز برام نیست که برم بنایی کنم و خودمو سرگرم کنم.امّا بابام اجازه نمیده. لپتاپی ندارم که سرگرمش بشم. حتی دارم سعی میکنم با چند تا آت آشغال و اسباب بازی خودمو سرگرم کنم امّا با بیکاری هیچ فرقی نداره. دلم میخواد برم تو اینترنت یه کانال یوتیوب باز کنم امّا قابلیتشو ندارم. تو فکر اینم که خودکشی کنم. این زندگی به هیچ دردم نمیخوره. احساس میکنم در شبانه روز فقط مقدار کمی زندگی میکنم ( مقدار کمی بیکار نیستم) که تو این مقدار کم درحد کمی مطالعه میکنم که درسامو پاس نشم. احساس میکنم باید برای ۶ سال، مقدار کمی از ۲۴ ساعت در شبانه روز زندگی کنم تا بالاخره به مقصدم یعنی حوزه برسم. میخوام خودکشی کنم، یا برم سیگار بکشم که بتونم به علاوه ی ۴ ساعت، ۲ ساعته دیگهام در روز با سیگار زندگی کنم امّا توانشو ندارم. نمیدونم چکار کنم. من نمیخوام خودکشی کنم چون خدا منو با ویژگیهای خوب مثل قیافهی خوشتیپ ( از نظر من) آفرید. شما کمکم می کنید از این افسردگی خلاص شم ؟